غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • همه چشميم تا برون آيى
    تو نه آن صورتى كه بى رويت
    من ز دست تو خويشتن بكشم
    گفته بودى قيامتم بينند
    وين چنين روى دلستان كه تو راست
    ما تماشاكنان كوته دست
    سر ما و آستان خدمت تو
    جان به شكرانه دادن از من خواه
    عقل بايد كه با صلابت عشق
    تو چه دانى كه بر تو نگذشته ست روشنت گردد اين حدي چو روز
    روشنت گردد اين حدي چو روز



  • همه گوشيم تا چه فرمايى
    متصور شود شكيبايى
    تا تو دستم به خون نيالايى
    اين گروهى محب سودايى
    خود قيامت بود كه بنمايى
    تو درخت بلندبالايى
    گر برانى و گر ببخشايى
    گر به انصاف با ميان آيى
    نكند پنجه توانايى
    شب هجران و روز تنهايى گر چو سعدى شبى بپيمايى
    گر چو سعدى شبى بپيمايى


/ 670