غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • هر گه كه بر من آن بت عيار بگذرد
    مست شراب و خواب و جوانى و شاهدى
    هر گه كه بگذرد بكشد دوستان خويش
    گفتم به گوشه اى بنشينم چو عاقلان
    گفتم درى ز خلق ببندم به روى خويش
    بازار حسن جمله خوبان شكسته اى
    غايب مشو كه عمر گران مايه ضايعست
    آسايشست رنج كشيدن به بوى آنك
    ترسم كه مست و عاشق و بي دل شود چو ما سعدى به خويشتن نتوان رفت سوى دوست
    سعدى به خويشتن نتوان رفت سوى دوست



  • صد كاروان عالم اسرار بگذرد
    هر لحظه پيش مردم هشيار بگذرد
    وين دوست منتظر كه دگربار بگذرد
    ديوانه ام كند چو پرى وار بگذرد
    درديست در دلم كه ز ديوار بگذرد
    ره نيست كز تو هيچ خريدار بگذرد
    الا دمى كه در نظر يار بگذرد
    روزى طبيب بر سر بيمار بگذرد
    گر محتسب به خانه خمار بگذرد كان جا طريق نيست كه اغيار بگذرد
    كان جا طريق نيست كه اغيار بگذرد


/ 670