غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • اين تويى يا سرو بستانى به رفتار آمدست
    آن پرى كز خلق پنهان بود چندين روزگار
    عود مي سوزند يا گل مي دمد در بوستان
    تا مرا با نقش رويش آشنايى اوفتاد
    ساربانا يك نظر در روى آن زيبا نگار
    من دگر در خانه ننشينم اسير و دردمند
    گر تو انكار نظر در آفرينش مي كنى
    وه كه گر من بازبينم روى يار خويش را
    آن چه بر من مي رود دربندت اى آرام جان
    نى كه مي نالد همى در مجلس آزادگان
    تا نپندارى كه بعد از چشم خواب آلود تو سعديا گر همتى دارى منال از جور يار
    سعديا گر همتى دارى منال از جور يار



  • يا ملك در صورت مردم به گفتار آمدست
    باز مي بينم كه در عالم پديدار آمدست
    دوستان يا كاروان مشك تاتار آمدست
    هر چه مي بينم به چشمم نقش ديوار آمدست
    گر به جانى مي دهد اينك خريدار آمدست
    خاصه اين ساعت كه گفتى گل به بازار آمدست
    من همي گويم كه چشم از بهر اين كار آمدست
    مرده اى بينى كه با دنيا دگربار آمدست
    با كسى گويم كه در بندى گرفتار آمدست
    زان همي نالد كه بر وى زخم بسيار آمدست
    تا برفتى خوابم اندر چشم بيدار آمدست تا جهان بودست جور يار بر يار آمدست
    تا جهان بودست جور يار بر يار آمدست


/ 670