غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • تا دست ها كمر نكنى بر ميان دوست
    دانى حيات كشته شمشير عشق چيست
    بر ماجراى خسرو و شيرين قلم كشيد
    خصمى كه تير كافرش اندر غزا نكشت
    دل رفت و ديده خون شد و جان ضعيف ماند
    روزى به پاى مركب تازى درافتمش
    هيهات كام من كه برآرد در اين طلب
    چون جان سپرد نيست به هر صورتى كه هست
    با خويشتن همي برم اين شوق تا به خاك فرياد مردمان همه از دست دشمنست
    فرياد مردمان همه از دست دشمنست



  • بوسى به كام دل ندهى بر دهان دوست
    سيبى گزيدن از رخ چون بوستان دوست
    شورى كه در ميان منست و ميان دوست
    خونش بريخت ابروى همچون كمان دوست
    وان هم براى آن كه كنم جان فداى دوست
    گر كبر و ناز بازنپيچد عنان دوست
    اين بس كه نام من برود بر زبان دوست
    در كوى عشق خوشتر و بر آستان دوست
    وز خاك سر برآرم و پرسم نشان دوست فرياد سعدى از دل نامهربان دوست
    فرياد سعدى از دل نامهربان دوست


/ 670