غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • خلاف دوستى كردن به ترك دوستان گفتن
    گدايى پادشاهى را به شوخى دوست مي دارد
    هزارم درد مي باشد كه مي گويم نهان دارم
    ز دستم بر نمي خيزد كه انصاف از تو بستانم
    كه مي گويد به بالاى تو ماند سرو بستانى
    چنانت دوست مي دارم كه وصلم دل نمي خواهد
    مراد خسرو از شيرين كنارى بود و آغوشى
    نصيحت گفتن آسانست سرگردان عاشق را
    شكايت پيش از اين حالت به نزديكان و غمخواران گر از شمشير برگردى نه عالى همتى سعدى
    گر از شمشير برگردى نه عالى همتى سعدى



  • نبايستى نمود اين روى و ديگربار بنهفتن
    نه بى او مي توان بودن نه با او مي توان گفتن
    لبم با هم نمي آيد چو غنچه روز بشكفتن
    روا دارى گناه خويش وان گه بر من آشفتن
    بياور در چمن سروى كه بتواند چنين رفتن
    كمال دوستى باشد مراد از دوست نگرفتن
    محبت كار فرهادست و كوه بيستون سفتن
    وليكن با كه مي گويى كه نتواند پذيرفتن
    ز دست خواب مي كردم كنون از دست ناخفتن تو كز نيشى بيازردى نخواهى انگبين رفتن
    تو كز نيشى بيازردى نخواهى انگبين رفتن


/ 670