غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • خوش مي روى به تنها تن ها فداى جانت
    آيينه اى طلب كن تا روى خود ببينى
    قصد شكار دارى يا اتفاق بستان
    اى گلبن خرامان با دوستان نگه كن
    رخت سراى عقلم تاراج شوق كردى
    هر دم كمند زلفت صيدى دگر بگيرد
    دانى چرا نخفتم تو پادشاه حسنى
    ما را نمي برازد با وصلت آشنايى
    من آب زندگانى بعد از تو مي نخواهم
    من فتنه زمانم وان دوستان كه دارى سعدى چو دوست دارى آزاد باش و ايمن
    سعدى چو دوست دارى آزاد باش و ايمن



  • مدهوش مي گذارى ياران مهربانت
    وز حسن خود بماند انگشت در دهانت
    عزمى درست بايد تا مي كشد عنانت
    تا بگذرد نسيمى بر ما ز بوستانت
    اى دزد آشكارا مي بينم از نهانت
    پيكان غمزه در دل ز ابروى چون كمانت
    خفتن حرام باشد بر چشم پاسبانت
    مرغى لبقتر از من بايد هم آشيانت
    بگذار تا بميرم بر خاك آستانت
    بى شك نگاه دارند از فتنه زمانت ور دشمنى بباشد با هر كه در جهانت
    ور دشمنى بباشد با هر كه در جهانت


/ 670