غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • اگر دستم رسد روزى كه انصاف از تو بستانم
    چنانت دوست مي دارم كه گر روزى فراق افتد
    دلم صد بار مي گويد كه چشم از فتنه بر هم نه
    تو را در بوستان بايد كه پيش سرو بنشينى
    رفيقانم سفر كردند هر يارى به اقصايى
    به دريايى درافتادم كه پايانش نمي بينم
    فراقم سخت مي آيد وليكن صبر مي بايد
    مپرسم دوش چون بودى به تاريكى و تنهايى
    شبان آهسته مي نالم مگر دردم نهان ماند
    دمى با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت من آن مرغ سخندانم كه در خاكم رود صورت
    من آن مرغ سخندانم كه در خاكم رود صورت



  • قضاى عهد ماضى را شبى دستى برافشانم
    تو صبر از من توانى كرد و من صبر از تو نتوانم
    دگر ره ديده مي افتد بر آن بالاى فتانم
    و گر نه باغبان گويد كه ديگر سرو ننشانم
    خلاف من كه بگرفته است دامن در مغيلانم
    كسى را پنجه افكندم كه درمانش نمي دانم
    كه گر بگريزم از سختى رفيق سست پيمانم
    شب هجرم چه مي پرسى كه روز وصل حيرانم
    به گوش هر كه در عالم رسيد آواز پنهانم
    من آزادى نمي خواهم كه با يوسف به زندانم هنوز آواز مي آيد به معنى از گلستانم
    هنوز آواز مي آيد به معنى از گلستانم


/ 670