غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • من از تو صبر ندارم كه بى تو بنشينم
    بپرس حال من آخر چو بگذرى روزى
    من اهل دوزخم ار بى تو زنده خواهم شد
    ندانمت كه چه گويم تو هر دو چشم منى
    چو روى دوست نبينى جهان نديدن به
    ضرورتست كه عهد وفا به سر برمت
    نه هاونم كه بنالم بكوفتى از يار
    بگرد بر سرم اى آسياى دور زمان
    چو بلبل آمدمت تا چو گل نا گويم
    مرا پلنگ به سرپنجه اى نگار نكشت
    چو ناف آهو خونم بسوخت در دل تنگ هنر بيار و زبان آورى مكن سعدى
    هنر بيار و زبان آورى مكن سعدى



  • كسى دگر نتوانم كه بر تو بگزينم
    كه چون همي گذرد روزگار مسكينم
    كه در بهشت نيارد خداى غمگينم
    كه بى وجود شريفت جهان نمي بينم
    شب فراق منه شمع پيش بالينم
    و گر جفا به سر آيد هزار چندينم
    چو ديگ بر سر آتش نشان كه بنشينم
    به هر جفا كه توانى كه سنگ زيرينم
    چو لاله لال بكردى زبان تحسينم
    تو مي كشى به سرپنجه نگارينم
    برفت در همه آفاق بوى مشكينم چه حاجتست بگويد شكر كه شيرينم
    چه حاجتست بگويد شكر كه شيرينم


/ 670