غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • بهار آمد كه هر ساعت رود خاطر به بستانى
    دم عيسيست پندارى نسيم باد نوروزى
    به جولان و خراميدن درآمد سرو بستانى
    به هر كويى پرى رويى به چوگان مي زند گويى
    به چندين حيلت و حكمت كه گوى از همگنان بردم
    بيار اى باغبان سروى به بالاى دلارامم
    تو آهوچشم نگذارى مرا از دست تا آن گه
    كمال حسن رويت را صفت كردن نمي دانم
    وصال توست اگر دل را مرادى هست و مطلوبى طبيب از من به جان آمد كه سعدى قصه كوته كن
    طبيب از من به جان آمد كه سعدى قصه كوته كن



  • به غلغل در سماع آيند هر مرغى به دستانى
    كه خاك مرده بازآيد در او روحى و ريحانى
    تو نيز اى سرو روحانى بكن يك بار جولانى
    تو خود گوى زنخ دارى بساز از زلف چوگانى
    به چوگانم نمي افتد چنين گوى زنخدانى
    كه بارى من نديدستم چنين گل در گلستانى
    كه همچون آهو از دستت نهم سر در بيابانى
    كه حيران باز مي مانم چه داند گفت حيرانى
    كنار توست اگر غم را كنارى هست و پايانى كه دردت را نمي دانم برون از صبر درمانى
    كه دردت را نمي دانم برون از صبر درمانى


/ 670