غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • اگر به تحفه جانان هزار جان آرى
    حدي جان بر جانان همين مل باشد
    هنوز در دلت اى آفتاب رخ نگذشت
    تو را چه غم كه مرا در غمت نگيرد خواب
    ز حسن روى تو بر دين خلق مي ترسم
    كس از كنارى در روى تو نگه نكند
    ز چشم مست تو واجب كند كه هشياران
    جواب تلخ چه دارى بگوى و باك مدار
    و گر به خنده درآيى چه جاى مرهم ريش
    يكى لطيفه ز من بشنو اى كه در آفاق گرت بدايع سعدى نباشد اندر بار
    گرت بدايع سعدى نباشد اندر بار



  • محقرست نشايد كه بر زبان آرى
    كه زر به كان برى و گل به بوستان آرى
    كه سايه اى به سر يار مهربان آرى
    تو پادشاه كجا ياد پاسبان آرى
    كه بدعتى كه نبودست در جهان آرى
    كه عاقبت نه به شوخيش در ميان آرى
    حذر كنند ولى تاختن نهان آرى
    كه شهد محض بود چون تو بر دهان آرى
    كه ممكنست كه در جسم مرده جان آرى
    سفر كنى و لطايف ز بحر و كان آرى به پيش اهل و قرابت چه ارمغان آرى
    به پيش اهل و قرابت چه ارمغان آرى


/ 670