غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • مرا به عاقبت اين شوخ سيمتن بكشد
    به لطف اگر بخرامد هزار دل ببرد
    اگر خود آب حياتست در دهان و لبش
    گر ايستاد حريفى اسير عشق بماند
    مرا كه قوت كاهى نه كى دهد زنهار
    كسان عتاب كنندم كه ترك عشق بگوى
    به شرع عابد اوان اگر ببايد كشت
    به دوستى گله كردم ز چشم شوخش گفت
    به يك نفس كه برآميخت يار با اغيار به خنده گفت كه من شمع جمعم اى سعدى
    به خنده گفت كه من شمع جمعم اى سعدى



  • چو شمع سوخته روزى در انجمن بكشد
    به قهر اگر بستيزد هزار تن بكشد
    مرا عجب نبود كان لب و دهن بكشد
    و گر گريخت خيالش به تاختن بكشد
    بلاى عشق كه فرهاد كوهكن بكشد
    به نقد اگر نكشد عشقم اين سخن بكشد
    مرا چه حاجت كشتن كه خود ون بكشد
    عجب نباشد اگر مست تيغ زن بكشد
    بسى نماند كه غيرت وجود من بكشد مرا از آن چه كه پروانه خويشتن بكشد
    مرا از آن چه كه پروانه خويشتن بكشد


/ 670