غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • به فلك مي رسد از روى چو خورشيد تو نور
    آدمى چون تو در آفاق نشان نتوان داد
    حور فردا كه چنين روى بهشتى بيند
    شب ما روز نباشد مگر آن گاه كه تو
    زندگان را نه عجب گر به تو ميلى باشد
    آن بهايم نتوان گفت كه جانى دارد
    سحر چشمان تو باطل نكند چشم آويز
    اين حلاوت كه تو دارى نه عجب كز دستت
    آن چه در غيبتت اى دوست به من مي گذرد
    منم امروز و تو انگشت نماى زن و مرد سختم آيد كه به هر ديده تو را مي نگرند
    سختم آيد كه به هر ديده تو را مي نگرند



  • قل هو الله احد چشم بد از روى تو دور
    بلكه در جنت فردوس نباشد چو تو حور
    گرش انصاف بود معترف آيد به قصور
    از شبستان به درآيى چو صباح از ديجور
    مردگان بازنشينند به عشقت ز قبور
    كه ندارد نظرى با چو تو زيبامنظور
    مست چندان كه بكوشند نباشد مستور
    عسلى دوزد و زنار ببندد زنبور
    نتوانم كه حكايت كنم الا به حضور
    من به شيرين سخنى تو به نكويى مشهور سعديا غيرتت آمد نه عجب سعد غيور
    سعديا غيرتت آمد نه عجب سعد غيور


/ 670