عشرت خوشست و بر طرف جوى خوشترست عيشست بر كنار سمن زار خواب صبح خواب از خمار باده نوشين بامداد روى از جمال دوست به صحرا مكن كه روى آواز چنگ و مطرب خوشگوى گو مباش گر شاهدست سبزه بر اطراف گلستان آب از نسيم باد زره روى گشته گير گو چشمه آب كور و بستان بهشت باش سعدى جفا نبرده چه دانى تو قدر يار
سعدى جفا نبرده چه دانى تو قدر يار
مى بر سماع بلبل خوشگوى خوشترست نى در كنار يار سمن بوى خوشترست بر بستر شقايق خودروى خوشترست در روى همنشين وفاجوى خوشترست ما را حدي همدم خوش خوى خوشترست بر عارضين شاهد گلروى خوشترست مفتول زلف يار زره موى خوشترست ما را مقام بر سر اين كوى خوشترست تحصيل كام دل به تكاپوى خوشترست
تحصيل كام دل به تكاپوى خوشترست