غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • نفسى وقت بهارم هوس صحرا بود
    خاك شيراز چو ديباى منقش ديدم
    پارس در سايه اقبال اتابك ايمن
    شكرين پسته دهانى به تفرج بگذشت
    يعلم الله كه شقايق نه بدان لطف و سمن
    فتنه سامريش در نظر شورانگيز
    من در انديشه كه بت يا مه نو يا ملكست دل سعدى و جهانى به دمى غارت كرد
    دل سعدى و جهانى به دمى غارت كرد



  • با رفيقى دو كه دايم نتوان تنها بود
    وان همه صورت شاهد كه بر آن ديبا بود
    ليكن از ناله مرغان چمن غوغا بود
    كه چه گويم نتوان گفت كه چون زيبا بود
    نه بدان بوى و صنوبر نه بدان بالا بود
    نفس عيسويش در لب شكرخا بود
    يار بت پيكر مه روى ملك سيما بود همچو نوروز كه بر خوان ملك يغما بود
    همچو نوروز كه بر خوان ملك يغما بود


/ 670