غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • ديگر نشنيديم چنين فتنه كه برخاست
    در وهم نگنجد كه چه دلبند و چه شيرين
    صبر و دل و دين مي رود و طاقت و آرام
    از بهر خدا روى مپوش از زن و از مرد
    چشمى كه تو را بيند و در قدرت بى چون
    دنيا به چه كار آيد و فردوس چه باشد
    فرياد من از دست غمت عيب نباشد
    با جور و جفاى تو نسازيم چه سازيم
    از روى شما صبر نه صبرست كه زهرست
    آن كام و دهان و لب و دندان كه تو دارى
    گر خون من و جمله عالم تو بريزى تسليم تو سعدى نتواند كه نباشد
    تسليم تو سعدى نتواند كه نباشد



  • از خانه برون آمد و بازار بياراست
    در وصف نيايد كه چه مطبوع و چه زيباست
    از زخم پديدست كه بازوش تواناست
    تا صنع خدا مي نگرند از چپ و از راست
    مدهوش نماند نتوان گفت كه بيناست
    از بارخدا به ز تو حاجت نتوان خواست
    كاين درد نپندارم از آن من تنهاست
    چون زهره و يارا نبود چاره مداراست
    وز دست شما زهر نه زهرست كه حلواست
    عيشست ولى تا ز براى كه مهياست
    اقرار بياريم كه جرم از طرف ماست گر سر بنهد ور ننهد دست تو بالاست
    گر سر بنهد ور ننهد دست تو بالاست


/ 670