غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • بيا كه نوبت صلحست و دوستى و عنايت
    بر اين يكى شده بودم كه گرد عشق نگردم
    ملامت من مسكين كسى كند كه نداند
    ز حرص من چه گشايد تو ره به خويشتنم ده
    مرا به دست تو خوشتر هلاك جان گرامى
    جنايتى كه بكردم اگر درست بباشد
    به هيچ روى نشايد خلاف راى تو كردن
    به هيچ صورتى اندرنباشد اين همه معنى
    كمال حسن وجودت به وصف راست نيايد
    مرا سخن به نهايت رسيد و فكر به پايان فراقنامه سعدى به هيچ گوش نيامد
    فراقنامه سعدى به هيچ گوش نيامد



  • به شرط آن كه نگوييم از آن چه رفت حكايت
    قضاى عشق درآمد بدوخت چشم درايت
    كه عشق تا به چه حدست و حسن تا به چه غايت
    كه چشم سعى ضعيفست بى چراغ هدايت
    هزار باره كه رفتن به ديگرى به حمايت
    فراق روى تو چندين بسست حد جنايت
    كجا برم گله از دست پادشاه ولايت
    به هيچ سورتى اندرنباشد اين همه آيت
    مگر هم آينه گويد چنان كه هست حكايت
    هنوز وصف جمالت نمي رسد به نهايت كه دردى از سخنانش در او نكرد سرايت
    كه دردى از سخنانش در او نكرد سرايت


/ 670