غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • مرا راحت از زندگى دوش بود
    چنان مست ديدار و حيران عشق
    نگويم مى لعل شيرين گوار
    ندانستم از غايت لطف و حسن
    به ديدار و گفتار جان پرورش
    نمي دانم اين شب كه چون روز شد
    مذن غلط كرد بانگ نماز
    بگفتيم و دشمن بدانست و دوست
    به خوابش مگر ديده اى سعديا مبادا كه گنجى ببيند فقير
    مبادا كه گنجى ببيند فقير



  • كه آن ماه رويم در آغوش بود
    كه دنيا و دينم فراموش بود
    كه زهر از كف دست او نوش بود
    كه سيم و سمن يا بر و دوش بود
    سراپاى من ديده و گوش بود
    كسى بازداند كه باهوش بود
    مگر همچو من مست و مدهوش بود
    نماند آن تحمل كه سرپوش بود
    زبان دركش امروز كان دوش بود كه نتواند از حرص خاموش بود
    كه نتواند از حرص خاموش بود


/ 670