غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • آن كه بر نسترن از غاليه خالى دارد
    درد دل پيش كه گويم كه بجز باد صبا
    دل چنين سخت نباشد كه يكى بر سر راه
    زندگانى نتوان گفت و حياتى كه مراست
    من به ديدار تو مشتاقم و از غير ملول
    مرغ بر بام تو ره دارد و من بر سر كوى
    غم دل با تو نگويم كه ندارى غم دل
    طالب وصل تو چون مفلس و انديشه گنج عاقبت سر به بيابان بنهد چون سعدى
    عاقبت سر به بيابان بنهد چون سعدى



  • الحق آراسته خلقى و جمالى دارد
    كس ندانم كه در آن كوى مجالى دارد
    تشنه مي ميرد و شخص آب زلالى دارد
    زنده آنست كه با دوست وصالى دارد
    گر تو را از من و از غير ملالى دارد
    حبذا مرغ كه آخر پر و بالى دارد
    با كسى حال توان گفت كه حالى دارد
    حاصل آنست كه سوداى محالى دارد هر كه در سر هوس چون تو غزالى دارد
    هر كه در سر هوس چون تو غزالى دارد


/ 670