غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • صبحدم خاكى به صحرا برد باد از كوى دوست
    دوست گر با ما بسازد دولتى باشد عظيم
    گر قبولم مي كند مملوك خود مي پرورد
    هر كه را خاطر به روى دوست رغبت مي كند
    ديگران را عيد اگر فرداست ما را اين دمست
    هر كسى بى خويشتن جولان عشقى مي كند
    دشمنم را بد نمي خواهم كه آن بدبخت را
    هر كسى را دل به صحرايى و باغى مي رود كاش بارى باغ و بستان را كه تحسين مي كنند
    كاش بارى باغ و بستان را كه تحسين مي كنند



  • بوستان در عنبر سارا گرفت از بوى دوست
    ور نسازد مي ببايد ساختن با خوى دوست
    ور براند پنجه نتوان كرد با بازوى دوست
    بس پريشانى ببايد بردنش چون موى دوست
    روزه داران ماه نو بينند و ما ابروى دوست
    تا به چوگان كه در خواهد فتادن گوى دوست
    اين عقوبت بس كه بيند دوست همزانوى دوست
    هر كس از سويى به دررفتند و عاشق سوى دوست بلبلى بودى چو سعدى يا گلى چون روى دوست
    بلبلى بودى چو سعدى يا گلى چون روى دوست


/ 670