غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • كس ندانم كه در اين شهر گرفتار تو نيست
    سرو زيبا و به زيبايى بالاى تو نه
    خود كه باشد كه تو را بيند و عاشق نشود
    كس نديدست تو را يك نظر اندر همه عمر
    آدمى نيست مگر كالبدى بي جانست
    اى كه شمشير جفا بر سر ما آخته اى
    جور تلخست وليكن چه كنم گر نبرم
    من سرى دارم و در پاى تو خواهم بازيد
    به جمال تو كه ديدار ز من بازمگير سعديا گر نتوانى كه كم خود گيرى
    سعديا گر نتوانى كه كم خود گيرى



  • هيچ بازار چنين گرم كه بازار تو نيست
    شهد شيرين و به شيرينى گفتار تو نيست
    مگرش هيچ نباشد كه خريدار تو نيست
    كه همه عمر دعاگوى و هوادار تو نيست
    آن كه گويد كه مرا ميل به ديدار تو نيست
    صلح كرديم كه ما را سر پيكار تو نيست
    چون گريز از لب شيرين شكربار تو نيست
    خجل از ننگ بضاعت كه سزاوار تو نيست
    كه مرا طاقت ناديدن ديدار تو نيست سر خود گير كه صاحب نظرى كار تو نيست
    سر خود گير كه صاحب نظرى كار تو نيست


/ 670