غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • انصاف نبود آن رخ دلبند نهان كرد
    امروز يقين شد كه تو محبوب خدايى
    مشتاق تو را كى بود آرام و صبورى
    تا كوه گرفتم ز فراقت مژه اى آب
    زنهار كه از دمدمه كوس رحيلت
    باران به بساط اول اين سال بباريد
    تا در نظرت باد صبا عذر بخواهد
    گل مژده بازآمدنت در چمن انداخت
    از دامن كه تا به در شهر بساطى شايد كه زمين حله بپوشد كه چو سعدى
    شايد كه زمين حله بپوشد كه چو سعدى



  • زيرا كه نه روييست كز او صبر توان كرد
    كز عالم جان اين همه دل با تو روان كرد
    هرگز نشنيدم كه كسى صبر ز جان كرد
    چندان بچكانيد كه بر سنگ نشان كرد
    چون رايت منصور چه دل ها خفقان كرد
    ابر اين همه تأخير كه كرد از پى آن كرد
    هر جور كه بر طرف چمن باد خزان كرد
    سلطان صبا پرزر مصريش دهان كرد
    از سبزه بگسترد و بر او لاله فشان كرد پيرانه سرش دولت روى تو جوان كرد
    پيرانه سرش دولت روى تو جوان كرد


/ 670