غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • خبرت خرابتر كرد جراحت جدايى
    تو چه ارمغانى آرى كه به دوستان فرستى
    بشدى و دل ببردى و به دست غم سپردى
    دل خويش را بگفتم چو تو دوست مي گرفتم
    تو جفاى خود بكردى و نه من نمي توانم
    چه كنند اگر تحمل نكنند زيردستان
    سخنى كه با تو دارم به نسيم صبح گفتم
    من از آن گذشتم اى يار كه بشنوم نصيحت
    تو كه گفته اى تأمل نكنم جمال خوبان در چشم بامدادان به بهشت برگشودن
    در چشم بامدادان به بهشت برگشودن



  • چو خيال آب روشن كه به تشنگان نمايى
    چه از اين به ارمغانى كه تو خويشتن بيابى
    شب و روز در خيالى و ندانمت كجايى
    نه عجب كه خوبرويان بكنند بي وفايى
    كه جفا كنم وليكن نه تو لايق جفايى
    تو هر آن ستم كه خواهى بكنى كه پادشاهى
    دگرى نمي شناسم تو ببر كه آشنايى
    برو اى فقيه و با ما مفروش پارسايى
    بكنى اگر چو سعدى نظرى بيازمايى نه چنان لطيف باشد كه به دوست برگشايى
    نه چنان لطيف باشد كه به دوست برگشايى


/ 670