غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • زهى رفيق كه با چون تو سروبالاييست
    هر آن كه با تو دمى يافتست در همه عمر
    هر آن كه راى تو معلوم كرد و ديگربار
    نه عاشقست كه هر ساعتش نظر به كسى
    مرا و ياد تو بگذار و كنج تنهايى
    به اختيار شكيبايى از تو نتوان بود
    نظر به روى تو هر بامداد نوروزيست
    خلاص بخش خدايا همه اسيران را
    حكيم بين كه برآورد سر به شيدايى وليك عذر توان گفت پاى سعدى را
    وليك عذر توان گفت پاى سعدى را



  • كه از خداى بر او نعمتى و آلاييست
    نيافتست اگرش بعد از آن تمناييست
    براى خود نفسى مي زند نه بس راييست
    نه عارفست كه هر روز خاطرش جاييست
    كه هر كه با تو به خلوت بود نه تنهاييست
    به اضطرار توان بود اگر شكيباييست
    شب فراق تو هر شب كه هست يلداييست
    مگر كسى كه اسير كمند زيباييست
    حكيم را كه دل از دست رفت شيداييست در اين لجم چو فروشد نه اولين پاييست
    در اين لجم چو فروشد نه اولين پاييست


/ 670