غزلیات نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

غزلیات - نسخه متنی

مصلح الدین سعدی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • راستى گويم به سروى ماند اين بالاى تو
    چون تو حاضر مي شوى من غايب از خود مي شوم
    كاشكى صد چشم از اين بى خوابتر بودى مرا
    اى كه در دل جاى دارى بر سر چشمم نشين
    گر ملامت مي كنندم ور قيامت مي شود
    در ازل رفته ست ما را با تو پيوندى كه هست
    گر بخوانى پادشاهى ور برانى بنده ايم
    ما قلم در سر كشيديم اختيار خويش را
    ما سراپاى تو را اى سروتن چون جان خويش وين قباى صنعت سعدى كه در وى حشو نيست
    وين قباى صنعت سعدى كه در وى حشو نيست



  • در عبارت مي نيايد چهره زيباى تو
    بس كه حيران مي بماند وهم در سيماى تو
    تا نظر مي كردمى در منظر زيباى تو
    كاندر آن بيغوله ترسم تنگ باشد جاى تو
    بنده سر خواهد نهاد آن گه ز سر سوداى تو
    افتقار ما نه امروزست و استغناى تو
    راى ما سودى ندارد تا نباشد راى تو
    نفس ما قربان توست و رخت ما يغماى تو
    دوست مي داريم و گر سر مي رود در پاى تو حد زيبايى ندارد خاصه بر بالاى تو
    حد زيبايى ندارد خاصه بر بالاى تو


/ 670