غزلیات

سنایی غزنوی

نسخه متنی -صفحه : 436/ 211
نمايش فراداده

  • اى زلف تو بند و دام عاشق در جستن تو بسى جهانها بنماى جمال خويش و بفزاى وز شربت لطف خويش تر كن وز باده ى وصل خويش پر كن اكنون كه همه جهان بدانست بشنو جانا تو از سنايى بر عاشق اگر سلام نكنى بر عاشق اگر سلام نكنى
  • اى روى تو ناز و كام عاشق بگذشته به زير گام عاشق در منزلت و مقام عاشق آخر يك روز كام عاشق يك شب صنما تو جام عاشق از عشق تو ننگ و نام عاشق تا بگذارد پيام عاشق بارى بشنو سلام عاشق بارى بشنو سلام عاشق