غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • تا به بستانم نشاندى بر بساط انبساط
    برگشاد از قهر و لطف لشكر قهرت كمين
    من ز بهر دوستى را جان و دل كردم سبيل
    اختلاط عشق تو با جان من باشد همى
    در سراى دوستى آن به كه فرشى افگنم
    تا اگر بارى نباشم بر بساط دوستان
    احتياط و حزم كردم در بلا و درد عشق
    ره ندانم جز به لطفت گر كنى لطفى سزاست
    هر كه بگذارد صراط آيد به درگاه بهشت از دل آمد بر سنايى كس مباد اندر جهان
    از دل آمد بر سنايى كس مباد اندر جهان



  • ناگهانم در برآوردى و ماندى در بساط
    تا به دلها درنگون شد رايت انس و نشاط
    تا بوم كارم جهاد و تا زيم شغلم رباط
    تا بود خون مرا با خاك روزى اختلاط
    خشت او باشد ز جان و خون او باشد ملاط
    خاك باشم زير پاى چاكران اندر سماط
    تيغ تقدير آمد و شد پاك حزم و احتياط
    ره نداند جو به پستان طفل خرد اندر قماط
    من نمي بينم بهشت و بيش رفتم صد صراط گر نماند بر بساط قرب شاهان بى نشاط
    گر نماند بر بساط قرب شاهان بى نشاط


/ 436