غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • تا بديدم زلف عنبرساى تو
    جان و دل نزدت فرستادم نخست
    بى دل و بي جان ندارد قيمتى
    آستين پر خون و ديده پر سرشگ
    مشك و عنبر بارد اندر كل كون
    من نيارم ديد در باغ طرب
    من نيارم ديدن اندر تيره شب
    چون برون آيم ز زندان فراق پس بجويم من ترا و عاقبت
    پس بجويم من ترا و عاقبت



  • وان خجسته طلعت زيباى تو
    آمدم بي جان و دل در واى تو
    بنگر اين بي قيمت اندر جاى تو
    چشم خيره در رخ زيباى تو
    چون فشانى زلفك رعناى تو
    سرو از رشك قد و بالاى تو
    مه ز رشك روى روح افزاى تو
    تا نيارندم خط و طغراى تو كشته گردم آخر اندر پاى تو
    كشته گردم آخر اندر پاى تو


/ 436