غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • اى وصل تو دستگير مهجوران
    هنگام صبوح و تو چنين غافل
    گر فوت شود همى نماز از تو
    برخيز و بيار آنچه زو گردد
    فرياد ز دست آن گران جانان
    از طلعتها چو روى عفريتان
    گويند بكوش تا به مستورى
    نزديكى ما طلب كن اى مسكين
    لا والله اگر من اين كنم هرگز
    معلوم شما نيست ز نادانى آنجا كه مصير ما بود فردا
    آنجا كه مصير ما بود فردا



  • هجر تو فزود عبرت دوران
    حقا كه نه اى بتا ز معذوران
    بنديش به دل بسوز رنجوران
    چون توبه ى من خمار مخموران
    بى عافيه زاهدان و بي نوران
    از سبلتها چو نيش زنبوران
    در شهر شوى چو ما ز مشهوران
    تا روز قضا نباشى از دوران
    بيزارم از جزاى ماجوران
    اى زمره ى زاهدان مغروران بي رنج دهند مزد مزدوران
    بي رنج دهند مزد مزدوران


/ 436