چيست آن زلف بر آن روى پريشان كردن زلف را شانه زدى باز چه رسم آوردى اى گل باغ الاهى ز كه آموخته اى خاك در ديده ى خورشيد زدن تا كى ازين
خاك در ديده ى خورشيد زدن تا كى ازين
طرف گلزار به زير كله پنهان كردن كفر درهم شده را پرده ى ايمان كردن ديده ها را به دو رخسار گلستان كردن دامن شب را از روز گريبان كردن
دامن شب را از روز گريبان كردن