غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • اى گشته ز تابش صفاى تو
    بادست به دست آب و آتش را
    با تو چه كند رقيب تاريكت
    خود قاف ز هم همى فرو ريزد
    در كوى تو من كدام سگ باشم
    هر چند كه خوش نيايدت هل تا
    اين هژده هزار عالم و آدم
    قيمت گر تو حسود بود اى جان
    اى راحت تو همه فناى ما
    هم دوست همى كشى و هم دشمن
    ايندست كه مر تراست در شوخى
    ديريست كه هر زمان همى كوبند
    من بنده ى زندگانى خويشم
    هر چند نيافت اندرين مدت با اينهمه هست بر زبان نونو
    با اينهمه هست بر زبان نونو



  • آيينه ى روى ما قفاى تو
    با صفوت و نور خاكپاى تو
    بس نيست رقيب تو ضياى تو
    از سايه ى كاف كبرياى تو
    تا لاف زنم ز روى و راى تو
    لافى بزند ز تو گداى تو
    نابوده بهاى يك بهاى تو
    زان هژده قلب شد بهاى تو
    وى شادى ما همه بقاى تو
    چه خشك و چه تر در آسياى تو
    اندر دو جهان كراست پاى تو
    اين دبدبه بر در سراى تو
    ليكن نه براى خود براى تو
    يك شعله سنايى از سناى تو شهرى و سنايى و ناى تو
    شهرى و سنايى و ناى تو


/ 436