-
خيز اى بت و در كوى خرابى قدمى زن
بر عالم تجريد ز تفريد رهى ساز
بر هر چه ترا نيست ز بهرش مبر انده
جمع آر همه تفرقه ى خويش به جهدت
از علم و اشارات و عبارات حذر كن
از كفر و ز توحيد مگو هيچ سخن نيز چون فرد شدى زين همه احوال به تصديق
چون فرد شدى زين همه احوال به تصديق
-
با شيفتگان سر اين راه دمى زن
در باديه ى هجر ز حيرت علمى زن
وز هر چه ترا هست ز اسباب كمى زن
بر ذات دعاوى ز معانى رقمى زن
وز زهد و كرامات گذشته بر مى زن
پيرامن خود زين دو خطرها حرمى زن در شاهره فقر و حقيقت قدمى زن
در شاهره فقر و حقيقت قدمى زن