غزلیات

سنایی غزنوی

نسخه متنی -صفحه : 436/ 63
نمايش فراداده

  • جام مى پر كن كه بى جام ميم انجام نيست ساقيا ساغر دمادم كن مگر مستى كنم اى پسر دى رفت و فردا خود ندانم چون بود دام دارد چشم ما دامى نهاده بر نهيم دام دارد چشم ما دامى نهاده بر نهيم
  • تا به كام او شوم اين كار جز ناكام نيست زان كه در هجر دلارامم مرا آرام نيست عاشقى ورزيم و زين به در جهان خودكام نيست كيست كو هم بسته و پا بسته ى اين دام نيست كيست كو هم بسته و پا بسته ى اين دام نيست