غزلیات
شمس الدین محمد حافظ شیرازی
نسخه متنی -صفحه : 496/ 14
نمايش فراداده
- مي دمد صبح و کله بست سحاب
مي چکد ژاله بر رخ لاله
مي وزد از چمن نسيم بهشت
تخت زمرد زده است گل به چمن
در ميخانه بسته اند دگر
لب و دندانت را حقوق نمک
اين چنين موسمى عجب باشد
بر رخ ساقى پرى پيکر
همچو حافظ بنوش باده ناب
- الصبوح الصبوح يا اصحاب
المدام المدام يا احباب
هان بنوشيد دم به دم مى ناب
راح چون لعل آتشين درياب
افتتح يا مفتح الابواب
هست بر جان و سينه هاى کباب
که ببندند ميکده به شتاب
همچو حافظ بنوش باده ناب
همچو حافظ بنوش باده ناب