غزلیات
شمس الدین محمد حافظ شیرازی
نسخه متنی -صفحه : 496/ 270
نمايش فراداده
- دلا رفيق سفر بخت نيکخواهت بس
دگر ز منزل جانان سفر مکن درويش
وگر کمين بگشايد غمى ز گوشه دل
به صدر مصطبه بنشين و ساغر مي نوش
زيادتى مطلب کار بر خود آسان کن
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
هواى مسکن ملوف و عهد يار قديم
به منت دگران خو مکن که در دو جهان
به هيچ ورد دگر نيست حاجت اى حافظ
دعاى نيم شب و درس صبحگاهت بس
- نسيم روضه شيراز پيک راهت بس
که سير معنوى و کنج خانقاهت بس
حريم درگه پير مغان پناهت بس
که اين قدر ز جهان کسب مال و جاهت بس
صراحى مى لعل و بتى چو ماهت بس
تو اهل فضلى و دانش همين گناهت بس
ز ره روان سفرکرده عذرخواهت بس
رضاى ايزد و انعام پادشاهت بس
دعاى نيم شب و درس صبحگاهت بس
دعاى نيم شب و درس صبحگاهت بس