غزلیات
شمس الدین محمد حافظ شیرازی
نسخه متنی -صفحه : 496/ 382
نمايش فراداده
- گر چه ما بندگان پادشهيم
گنج در آستين و کيسه تهى
هوشيار حضور و مست غرور
شاهد بخت چون کرشمه کند
شاه بيدار بخت را هر شب
گو غنيمت شمار صحبت ما
شاه منصور واقف است که ما
دشمنان را ز خون کفن سازيم
رنگ تزوير پيش ما نبود
وام حافظ بگو که بازدهند
کرده اى اعتراف و ما گوهيم
- پادشاهان ملک صبحگهيم
جام گيتى نما و خاک رهيم
بحر توحيد و غرقه گنهيم
ماش آيينه رخ چو مهيم
ما نگهبان افسر و کلهيم
که تو در خواب و ما به ديده گهيم
روى همت به هر کجا که نهيم
دوستان را قباى فتح دهيم
شير سرخيم و افعى سيهيم
کرده اى اعتراف و ما گوهيم
کرده اى اعتراف و ما گوهيم