غزلیات
شمس الدین محمد حافظ شیرازی
نسخه متنی -صفحه : 496/ 466
نمايش فراداده
رفتم به باغ صبحدمى تا چنم گلي
- رفتم به باغ صبحدمى تا چنم گلى
مسکين چو من به عشق گلى گشته مبتلا
مي گشتم اندر آن چمن و باغ دم به دم
گل يار حسن گشته و بلبل قرين عشق
چون کرد در دلم اثر آواز عندليب
بس گل شکفته مي شود اين باغ را ولى
حافظ مدار اميد فرج از مدار چرخ
دارد هزار عيب و ندارد تفضلى
- آمد به گوش ناگهم آواز بلبلى
و اندر چمن فکنده ز فرياد غلغلى
مي کردم اندر آن گل و بلبل تاملى
آن را تفضلى نه و اين را تبدلى
گشتم چنان که هيچ نماندم تحملى
کس بى بلاى خار نچيده ست از او گلى
دارد هزار عيب و ندارد تفضلى
دارد هزار عيب و ندارد تفضلى