بي وفا يارا وفا و ياريت معلوم شد
-
بي وفا يارا وفا و ياريت معلوم شد
شد رقيبم خصم و گفتنى جانبت دارم نگاه
بر دلم پر جورى از كين نهان كردى ولى
گفتمت مستى ز جام حسن و خونم ريختى
در قمار عشق خود را مي نمودى خوش حريف
دوش مي كردى دلا دعوى بيزارى يار اين كه مي گفتى پشيمانم ز قتل محتشم
اين كه مي گفتى پشيمانم ز قتل محتشم
-
داشتى دست از دلم دلداريت معلوم شد
آخرم كشتى و جانب داريت معلوم شد
آن چه پنهان بود از پر كاريت معلوم شد
آرى آرى زين عمل هشياريت معلوم شد
خوش حريفى از حريف آزاريت معلوم شد
امشب اى معنى ز آه و زاريت معلوم شد از تاسف خوردن ناچاريت معلوم شد
از تاسف خوردن ناچاريت معلوم شد