غزلیات

محتشم کاشانی

نسخه متنی -صفحه : 626/ 278
نمايش فراداده

حسن را تكيه گه آن طرف كلاهست امروز

  • حسن را تكيه گه آن طرف كلاهست امروز تا ز بالا و قدش درزند آتش به جهان بود بي زلفت اگر يوسف حسنى در چاه كو دل و تاب كزان زلف و خط و خال سياه دوش عشق من ازو بود نهان واى به من مهربان چرب زبان گرم نگه بود امشب محتشم پيك نظر دوش دوانيد مرا محتشم پيك نظر دوش دوانيد مرا
  • ناز را خواب گه سياهست امروز فتنه در رهگذرش چشم براهست امروز به مدد كارى او بر لب چاهست امروز حسن را دغدغه ى عرض سپاهست امروز كه بر آگاهيش آن چهره گواهست امروز تندخو تلخ سخن تيز نگاهست امروز روز اميد مرا شعله ى آهست امروز روز اميد مرا شعله ى آهست امروز