غزلیات

محتشم کاشانی

نسخه متنی -صفحه : 626/ 347
نمايش فراداده

صداميد از تو داشتم در دل

  • صداميد از تو داشتم در دل دارم اى گل شكايت بسيار شمع حسنت فروغ هر مجلس لاله رويان ز ساغر خوبى مست و خنجر كشى و بي پروا در هلاكم چه ميكنى تعجيل پيش پايت نهم سر تسليم از رقيبان خود مباش ايمن اى به زلفت هزار دل در بند محتشم داد جان به مهر و وفا محتشم داد جان به مهر و وفا
  • ده كه از صد يكى نشد حاصل گفتن آن حكايت مشكل ماه رويت چراغ هر محفل همه سرخوش تو مست لايعقل شوخ و عاشق كشى و سنگين دل اى طفيل تو عمر مستعجل تا به دست خودم كنى بسمل وز اسيران خود مشو غافل وى به قدت هزار جان مايل تو همان بي وفا و مهر گسل تو همان بي وفا و مهر گسل