غزلیات

محتشم کاشانی

نسخه متنی -صفحه : 626/ 393
نمايش فراداده

به سينه داغ نهانى كه داشتم ز تو دارم

  • به سينه داغ نهانى كه داشتم ز تو دارم تو لطفها كه به من داشتى فغان كه ندارى مكش به طعنه بي درديم كه بر دل غمگين چه سود سرمه ى آسودگى بديده كشيدن بديده ى دگران جام كن به رغم من اى گل به چشم و لطف نهان سوى محتشم نظرى كن به چشم و لطف نهان سوى محتشم نظرى كن
  • نهان ز خلق لسانى كه داشتم ز تو دارم ولى من آه و فغانى كه داشتم ز تو دارم هنوز زخم سنانى كه داشتم ز تو دارم كه چشم اشك فشانى كه داشتم ز تو دارم كه ديده ى نگرانى كه داشتم ز تو دارم كه چشم و لطف نهانى كه داشتم ز تو دارم كه چشم و لطف نهانى كه داشتم ز تو دارم