غزلیات

محتشم کاشانی

نسخه متنی -صفحه : 626/ 444
نمايش فراداده

شبم ز روز گرفتارتر به مشغله ى تو

  • شبم ز روز گرفتارتر به مشغله ى تو به دفع كردن غير از درت غريب مهمى نظر در آينه دارى و اضطراب ندارى هنوز عهد تو آورده بود دهر به جنبش به گوش مژده تخفيف ده ز درد سر من سوال كردى و گفتى بگو كه برده دلت را فريب كيست دگر محتشم محرك طبعت فريب كيست دگر محتشم محرك طبعت
  • كه تا سحر به خيال تو مي كنم كله تو ميان سعى من افتاده و مساهله ى تو تو محو خويشى و من محو تاب و حوصله ى تو كه در زمين و زمان بود شور ولوله ى تو كه مي برم دو سه روز اين جنون ز سلسله ى تو دلم بده كه بگويم جواب مسله ى تو كه نيست فاصله در نظمهاى بي صله ى تو كه نيست فاصله در نظمهاى بي صله ى تو