غزلیات

محتشم کاشانی

نسخه متنی -صفحه : 626/ 451
نمايش فراداده

اى مرا دلبر و دل آرا تو

  • اى مرا دلبر و دل آرا تو روز و شب از خدا همى طلبم هدف تير بي محابا من مردم مردمند جمله بتان از همه دلبران شكيبم اگر دادم اى صبر گونه ى دل را زاهدا كافرم اگر بي عشق چند گوئى كه عاشقى گنه است محتشم بينى ار غزال مرا محتشم بينى ار غزال مرا
  • دل من كس ندارد الا تو كه به روز آورم شبى با تو مرهم زخم بي مدارا من چشم من نور چشم آنها تو بگذارى مرا شكيبا تو به جگر گوشه اى برون آ تو بهره دارى ز دين و دنيا تو اين گنه بنده مي كنم يا تو سر چو مجنون نهى به صحرا تو سر چو مجنون نهى به صحرا تو