غزلیات

عطار نیشابوری

نسخه متنی -صفحه : 896/ 167
نمايش فراداده

  • هر ديده كه بر تو يك نظر داشت سرمايه ى عمر ديدن توست چون روى تو زير پرده ى زلف كور است كسى كه هر زمانى جاويد ز خويش بي خبر شد چون روى تو زير پرده ى زلف مرغى بپريد در هوايت در شوق رخ تو بيشتر سوخت چون روى تو زير پرده ى زلف دل بى رخ تو دمى سر كس در عشق رخ تو يك سر موى چون روى تو زير پرده ى زلف بس مرده كه زنده كرد در حال با چشم تو كارگر نيامد چون روى تو زير پرده ى زلف خوارم كردى چنان كه عشقت خوار از چه سبب كنى كسى را چون روى تو زير پرده ى زلف با بوالعجبى غمزه ى تو در پيش لبت ز شرم بگداخت چون روى تو زير پرده ى زلف در جنب لب تو آب حيوان در نقره ى عارضت فروشد چون روى تو زير پرده ى زلف بر گرد ميان تو كمر گشت شكل دهن تو طرفه برخاست چون روى تو زير پرده ى زلف چون روى تو زير پرده ى زلف در هر بن موى بى رخ تو چون روى تو زير پرده ى زلف
  • از عمر تمام بهره برداشت وان ديد تو را كه يك نظر داشت چون روى تو زير پرده ى زلف در ديد تو ديده ى دگر داشت هر دل كه ز عشق تو خبر داشت چون روى تو زير پرده ى زلف كز شوق تو صد هزار پر داشت هر كو به تو قرب بيشتر داشت چون روى تو زير پرده ى زلف سوگند به جان تو اگر داشت ننهاد قدم كسى كه سر داشت چون روى تو زير پرده ى زلف بادى كه به كوى تو گذر داشت هر حيله كه چرخ پاك برداشت چون روى تو زير پرده ى زلف بر خاك درم چو خاك در داشت كز جان خودت عزيزتر داشت چون روى تو زير پرده ى زلف نه دل قيمت نه جان خطر داشت هر شيرينى كه آن شكر داشت چون روى تو زير پرده ى زلف هر شيوه كه داشت مختصر داشت هر نازكييى كه آب زر داشت چون روى تو زير پرده ى زلف آن حرف كه در ميان كمر داشت زان نقطه ى طرفه بر زبر داشت چون روى تو زير پرده ى زلف چه صد كه هزار پرده در داشت عطار هزار نوحه گر داشت چون روى تو زير پرده ى زلف