غزلیات

عطار نیشابوری

نسخه متنی -صفحه : 896/ 350
نمايش فراداده

  • دل ز ميان جان و دل قصد هوات مي كند گرچه نديد جان و دل از تو وفا به هيچ روى جان و دلم به دلبرى زير و زبر همى كنى مي نكند به صد قران ترك كلاه دار چرخ خسرو يك سواره را بر رخ نطع نيلگون جان و دلم به دلبرى زير و زبر همى كنى جان و دلم به دلبرى زير و زبر همى كنى خود تو چه آفتى كه چرخ از پى گوشمال من جان و دلم به دلبرى زير و زبر همى كنى گرچه فريد، از جفا مي نکند سزاى توگرچه فريد، از جفا مي نکند سزاى تو
  • جان به اميد وصل تو عزم وفات مي كند بر سر صد هزار غم ياد جفات مي كند جان و دلم به دلبرى زير و زبر همى كنى آنچه ميان عاشقان بند قبات مي كند لعل تو طرح مي نهد روى تو مات مي كند جان و دلم به دلبرى زير و زبر همى كنى وين تو نمي كنى بتا زلف دوتات مي كند هر نفسى به داورى بر سر مات مي كند جان و دلم به دلبرى زير و زبر همى كنى خط تو خود به دست خود با تو سزات مي کندخط تو خود به دست خود با تو سزات مي کند