غزلیات

عطار نیشابوری

نسخه متنی -صفحه : 896/ 494
نمايش فراداده

  • اى عشق تو با وجود هم تنگ بى روى تو كعبه ها خرابات مي دان به يقين كه در دو عالم در عشق تو هر كه نيست قلاش قلاشان را درين ولايت مي دان به يقين كه در دو عالم عشقت به ترازوى قيامت قرابه ى ننگ و شيشه ى نام مي دان به يقين كه در دو عالم زنار مغانه بر ميان بند مردانه درآى كاندرين راه مي دان به يقين كه در دو عالم راهى است دراز و عمر كوتاه كلى ز سر وجود برخيز مي دان به يقين كه در دو عالم مي دان به يقين كه در دو عالم برخيز ز راه خود چو عطار مي دان به يقين كه در دو عالم
  • در راه تو كفر و دين به يك رنگ بى نام تو نامها همه ننگ مي دان به يقين كه در دو عالم دور است به صد هزار فرسنگ از دار همى كنند آونگ مي دان به يقين كه در دو عالم دو كون نسخت نيم جو سنگ افتاد و شكست بر سر سنگ مي دان به يقين كه در دو عالم وانگه به كليسيا كن آهنگ نه بوى همى خرند و نه رنگ مي دان به يقين كه در دو عالم بارى است گران و مركبى لنگ افتاده مباش بر در تنگ مي دان به يقين كه در دو عالم در راه تو نيست جز تو خرسنگ تا بازرهى ز صلح و از جنگ مي دان به يقين كه در دو عالم