غزلیات

عطار نیشابوری

نسخه متنی -صفحه : 896/ 789
نمايش فراداده

گر كسى يابد درين كو خانه اي

  • گر كسى يابد درين كو خانه اى هر كه او بويى ندارد زين حدي گر جهان آتش بگيرد پيش و پس هر كه در عقل لجوج خويش ماند هر كه اينجا آشناى او نشد گر جهان آتش بگيرد پيش و پس گر چنين خوابت نبردى از غرور زن صفت را نيست با اين راز كار گر جهان آتش بگيرد پيش و پس مرغ اين اسرار را در حوصله گر ازين مويى چو شانه ره برى گر جهان آتش بگيرد پيش و پس گر برانند از دو عالم باك نيست زان شرابى كان شراب عاشقانست گر جهان آتش بگيرد پيش و پس گر جهان آتش بگيرد پيش و پس خويش بر آتش زنم پروانه وار گر جهان آتش بگيرد پيش و پس شمع جمعم من که هر دم غيب پاکشمع جمعم من که هر دم غيب پاک
  • هر دمش واجب بود شكرانه اى هر بن مويش بود بتخانه اى گر جهان آتش بگيرد پيش و پس زين سخن خواند مرا ديوانه اى باز ماند تا ابد بيگانه اى گر جهان آتش بگيرد پيش و پس اين سخن نشنوديى افسانه اى پر دلى مي بايد و مردانه اى گر جهان آتش بگيرد پيش و پس از دو عالم مي ببايد دانه اى شاخ شاخ آيد دلت چون شانه اى گر جهان آتش بگيرد پيش و پس هست زين هر دو برون ويرانه اى نيست در هر دو جهان پيمانه اى گر جهان آتش بگيرد پيش و پس نيستم آخر كم از پروانه اى يا بسوزم يا شوم فرزانه اى گر جهان آتش بگيرد پيش و پس مي دهد عطار را پروانه اىمي دهد عطار را پروانه اى