غزلیات

عطار نیشابوری

نسخه متنی -صفحه : 896/ 802
نمايش فراداده

اى آفتاب از ورق رويت آيتي

  • اى آفتاب از ورق رويت آيتى هرگز نديد هيچ كس از مصحف جمال زلف توراست از در دربند تا ختن بر نيت خطت كه دلم جاى وقف ديد از مشك خط خود جگرم سوختى وليك زلف توراست از در دربند تا ختن آب حيات در ظلمات ظلالت است خورشيد را كه سلطنت سخت روشن است زلف توراست از در دربند تا ختن هر دم ز زلف تو شكنى ديگرم رسد چون زلف تو به تاب درم تا كيم رسد زلف توراست از در دربند تا ختن زلف توراست از در دربند تا ختن عطار تا كه بود نبودش به هيچ روى زلف توراست از در دربند تا ختن
  • در جنب جام لعل تو كور حكايتى سرسبزتر ز خط سياه تو آيتى زلف توراست از در دربند تا ختن كرد از حروف زلف تو عالى روايتى دل ندهدم كه در قلم آرم شكايتى زلف توراست از در دربند تا ختن تا كى ز ژس لعل تو يابد هدايتى بنگر گرفت سايه ى زلفت حمايتى زلف توراست از در دربند تا ختن زان پى نمي برم شكنش را نهايتى از زلف عنبر تو نسيم عنايتى زلف توراست از در دربند تا ختن زان دل فرو گرفت زهى خوش ولايتى جز دوستى روى تو هرگز جنايتى زلف توراست از در دربند تا ختن