غزلیات

عطار نیشابوری

نسخه متنی -صفحه : 896/ 851
نمايش فراداده

به هر كويى مرا تا كى دواني

  • به هر كويى مرا تا كى دوانى چو زهرم مي چشاند چرخ گردون برون آمد گل زرد از گل سرخ گهى تابوتم اندازى به دريا برآرى برفراز طور سينا برون آمد گل زرد از گل سرخ چو بنده مست شد ديدار خود را ايا موسى سخن گستاخ تا چند برون آمد گل زرد از گل سرخ من آنم كه شعيبت را شبانم منم موسى تويى جبار عالم برون آمد گل زرد از گل سرخ شبانى را كجا آن قدر باشد سخن گويى بدو در طور سينا برون آمد گل زرد از گل سرخ ايا موسى تو رخت خويش بربند نه ايوبم كه چندين صبر دارم برون آمد گل زرد از گل سرخ برون آمد گل زرد از گل سرخ نشان وصل ما موى سفيد است برون آمد گل زرد از گل سرخ زهى عطار کز بحر معانىزهى عطار کز بحر معانى
  • ز هر زهرى مرا تا كى چشانى به ترياك سعادت كى رسانى برون آمد گل زرد از گل سرخ گهى بر تخت فرعونم نشانى شراب الفت وصلم چشانى برون آمد گل زرد از گل سرخ خطاب آيد كه موسى لن ترانى نه آنى كه شعيبم را شبانى برون آمد گل زرد از گل سرخ تو آنى كه شبانى را بخوانى گرم خوانى ورم رانى تو دانى برون آمد گل زرد از گل سرخ كه تو بي واسطه وى را بخوانى درو در و گهر سازى نهانى برون آمد گل زرد از گل سرخ كه تا خود را به منزلگه رسانى نيم يوسف كه در چاهم نشانى برون آمد گل زرد از گل سرخ مكن در باغ ويران باغبانى رسول آشكارا نه نهانى برون آمد گل زرد از گل سرخ به الماس سخن در مي چکانىبه الماس سخن در مي چکانى