غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خاك كوى توام تو مي داني




  • خاك كوى توام تو مي دانى
    سر نگردانم از ره تو دمى
    نتوانى كه دل ز من ببرى
    با چو من كس كه ناتوان توام
    گر به خونم درافكنى ز درت
    نتوانى كه دل ز من ببرى
    سر مهر غم تو در دل من
    گر به رويم نظر كنى نفسى
    نتوانى كه دل ز من ببرى
    من ز درمان به جان شدم بيزار
    گر مرا درد تو نخواهد بود
    نتوانى كه دل ز من ببرى
    هيچ درمان مرا مكن هرگز
    گفته بودى كه دل ز تو ببرم
    نتوانى كه دل ز من ببرى
    نتوانى كه دل ز من ببرى
    من ز عطار جان بخواهم برد
    نتوانى كه دل ز من ببرى



  • خاك در روى من چه افشانى
    گر به خون صد رهم بگردانى
    نتوانى كه دل ز من ببرى
    بتوان كرد هرچه بتوانى
    بر نگيرم ز خاك پيشانى
    نتوانى كه دل ز من ببرى
    راز عشقت بس است پنهانى
    همه از روى من فرو خوانى
    نتوانى كه دل ز من ببرى
    جان من درد توست مي دانى
    سر بگردانم از مسلمانى
    نتوانى كه دل ز من ببرى
    كه نيم جز به درد ارزانى
    كه ز دلدارى و پريشانى
    نتوانى كه دل ز من ببرى
    دل چگونه برى چو درمانى
    برهد از هزار حيرانى
    نتوانى كه دل ز من ببرى



/ 896