غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در همه شهر خبر شد كه تو معشوق مني




  • در همه شهر خبر شد كه تو معشوق منى
    حد و اندازه ى هرچيز پديدار بود
    اين دم از عالم عشق است به بازى مشمر
    از پى آنكه قضا عاشق تو كرد مرا
    از غم تو غنيم وز همه عالم درويش
    اين دم از عالم عشق است به بازى مشمر
    مكن اى دوست تكبر كه برآرم روزى
    اين همه كبر مكن حسن تو را نيست نظير
    اين دم از عالم عشق است به بازى مشمر
    اين دم از عالم عشق است به بازى مشمر
    گر تو خواهى كه چو عطار شوى در ره عشق
    اين دم از عالم عشق است به بازى مشمر



  • اين همه دورى و پرهيز و تكبر چه كنى
    مبر از حد صنما سركشى و كبر و منى
    اين دم از عالم عشق است به بازى مشمر
    اين همه تير جفا بر من مسكين چه زنى
    نيست چون من به جهان از غم درويش غنى
    اين دم از عالم عشق است به بازى مشمر
    نفسى سوخته وار از سر بي خويشتنى
    نه ختن ماند و نه نيز نگار ختنى
    اين دم از عالم عشق است به بازى مشمر
    گر به بازى شمرى قيمت خود مي شكنى
    سر فدا بايد كردن تو ولى آن نكنى
    اين دم از عالم عشق است به بازى مشمر



/ 896